هم قسم ...





به حرمت چشمانت ایلیا

از این پس

تمام حرف ها

تنها

با تو

در میان خواهد آمد

مگر

.

.

.

.

تو

خود

بخواهی

.

.

.

.

در این خانه نیز

واگویه هایی

زمزمه شود

 

+ چه میمنت خوبی

هم قسم شدنمان

مصادف شد با شب اول ماه مبارک رمضان

+ دوستدارت از بی زمان ترین آغاز تا بی انتهاترین فرجام / پرنیان

+ سه شنبه / 18 تیرماه 1392 / ساعت 20:30 



آمــد رمضــان و

التهــابــی‌ســت بــه لــب

 

هــر لحظــه مــرا،

حســرت آبــی‌ســت بــه لــب

 

بــا شــوق لــب تــو،

«ربنــا» مــی‌خــوانــم

 

هــر بــوســه،

دعــای مستجــابــی‌ســت بــه لــب . . .

 

شاعر: جلیل صفربیگی

پیشکش 79 / افطار...!


 

افطار

خانه ی من دعوتی

با سه تار فیض

قبله گل سرخ سهراب

ربنای استاد

آتشکده ی صهبا

سرای صباحی

اینجا "بیدگل" است

هم به دست دسته ی "گل"

هم به فرق شاخه ی "بید"

.

.

اینجا که آمدی

نمازش و روزه اش

-       کمی تا قسمتی –

توفیر می کند

.

.

افطار

خانه ی من دعوتی

پلاک خانه ام را که بلدی



بیا

و با خودت

تمام تشنگی ات را بیاور

کویریان

حرف لبهای ترک خورده را

خوب می فهمند


اینجا

اما

نماز و روزه اش

کمی توفیر می کند

.

.

ما

قامت به عشق می بندیم

اما

با گریه ی کودکی بی پناه

نمازمان – خودش – می شکند

و روزه مان 

با رشکهایی که به ظهور حضرت نور می خوریم

افطار می شود

.

.

افطار

خانه ی من دعوتی



من

کوچه را آب و جارو کرده ام

و با ستاره نورباران



سفره را چیده ام

و سجاده را گسترده

گوش به زنگ آمدنت

.

.


اینجا

اما نماز و روزه مان

کمی توفیر می کند...

...ادامه دارد!