238 / فنگ شویی در خانه ی ما ...
زیاد مهم نیست فنگ شویی اصلش از کجاست ... چقدر تو زندگی آدما تأثیرگذاره
و یه علم ریشه داره یا نه ...
همین قدر بگم که یه قسمت از آموزه های این علم اینه که هرچیز اضافه ای باید گذاشته بشه دم در
هفته ی قبل زرنگ شدم و خواستم فنگ شویی رو تو خونه اعمال کنم
از یه جایی باید شروع می کردم و کجا بهتر از اتاق بچه ها...
پایانِ یه روز کاریِ سخت، چیزی تو اتاق پسرها نموند جز تعدادی اسباب بازی که برای گذران
اوقات فراغتشون از اوجب واجبات بود
و کتاب خونه ای پر از کتاب های خونده شده و نشده ...
اسباب بازی های مستحب به دو قسمت تقسیم شد:
مقداریش که رفت تو کیسه زباله که به قول مرتضی خدا به داد برسه که نمیدونیم چه بلایی سر
اسباب بازیامون آوردی!
تعدادیشون هم تشریف بردن سرسرا ...
از همه اضافی تر کتابای درسی مرتضی از مهد کودک تا کلاس سوم راهنماییش بود که
طبق اصول فنگ شویی رفت داخل نایلون های شکیل برای اینکه دم در گذاشته بشه
رفتگرای گرام کوچکمون هر روز حوالی همون ساعتی که کار اتاق تکونی بچه ها تموم شد
دور و ور خونه ی ما بودن ولی - از بخت خوب یا بد - اون روز هرچی کوچه رو دید زدیم
هیچ خبری ازشون نبود.
نایلون کتاب ها موند پشت در و علیرغم استتار، مرتضی به محض ورودش به خونه با وجود
خستگی زیاد کتاب هاشو دیده بود.
نمیدونم این حس ششم چیه که خدا داده به بعضی آدما ...
خلاصه چشمتون روز بد نبینه ...
یه پسر خسته ی داغون از مدرسه رو تصور کنین که ساعت 3 بعد از ظهر رسیده باشه خونه
و کتاباشو پشت در خونه دیده باشه و هر شیش تا نایلون پر از کتاب رو دست گرفته باشه
و در اتاق رو باز کرده باشه و نایلونا رو گذاشته باشه وسط اتاق ...
بعد زل زده باشه تو چشمات و بگه: امروز که بری کلاس مثنوی خوانی همه ی کتاباتو میذارم
دم در که تا برگردی زباله ایه برده باشه ببینم وقتی برگردی چه حالی میشی!!!!!!!!!!!
بعد تو خشکت زده باشه که پس چی شد این استتار ... بمونی که چی بهش بگی ...
.
.
.
.
اصلا ببینم این چینیا تاریخ ندارن؟
محض رضای خدا یه چینی بیاد جواب منو بده ...
من باید سردربیارم طبق فنگ شویی با اون دستگیره ای که وقتی مادربزرگم داشته برام می دوخته
و وسط دوختنش نخ چرخ خیاطیش پاره میشه و نمیتونسته سوزنو نخ کنه و بقیه شو با کوک
درشت و نخ مشکی دوخته رو دستگیره ی سفید چه کنم؟
تابلوهای زیادی رو که روز معلم شاگردای همسرم براش آوردن و به جونش بسته س چیکارشون کنم؟
باید بفهمم اون همه لباس و کش مو و شال و روسری رو که با هزار عشق و علاقه هدیه گرفتم
چیکارشون کنم؟
اون همه وسایلی رو که هرکدومشون به یه بهونه ای برای بچه ها خریده شدن یا بهشون کادو داده
شده باید چیکارشون کنم؟
فکرمیکنم فنگ شویی به درد کسی میخوره که راحت میتونه از خاطراتش بگذره ...
از شما میپرسم فنگ شویی، تو خونه ی ما با وجود آدمایی که از یه شاخه گل خشک هزارتا
خاطره دارن امکان پذیره ...؟

عکس بالا اتاق کار اینشتینه
مرتضی همیشه اتاق خودشو با اتاق کار اینشتین مقایسه میکنه
میگه دانشمندا همینن دیگه
چی بگم آخه؟
این بود فنگ شویی در خانه ی ما ...
... ادامه دارد!

سلام و سیب و سعادت!