پشت بام نوشت 12 / مسعود فرزانگان
دوباره حس خوب خواب روی پشت بام خانه پدر بزرگ
شمردن ستاره های بیشمار، نشسته روی دامن بلند آسمان
دوباره عشق دیدن تمام عکسهای بچگی ، مرور خاطرات تلخ و خوش
یاد دیدن کبوتران جلد ، مرغهای خانگی ، شنیدن صدای شانه روی پود
اتل متل و قصه های عم قزی .
دوباره بوی قهوه و گلاب
بوی نذری و صدای روضه های اقدسی .
دوباره بوی نقل روی خوانچه های نیمه ای
یاد حوض آب و باغ و باد و زنجره لای تک درخت بید .
شوق آبتنی درون حوض آب ظهر ،
کاشیهای لب پریده ،
ماهی های جوب
یاد قلقله ، بلون ، تنگی ، کوزه های نو ، جوال خشکبار و خمره های گز
دوباره ترمه ، گواردین ،پیچازی ، مخمل و زری
دوباره رچ ، بوم ، حاشیه ،
قالی گلی و تیرمه ای .
کلون و چفت
شیشه های رنگی اتاق هشت دری
ارسی و رف و چراغدان
بادگیر و خلوته ،
پله های بیشمار جوب ( جوب آب خورده از مبارکه )
دوباره قاضی و دولاب ، گنبیه و دست زیر
شوید و باقلا ، کالک و انار ، بوی دست یار
دوباره تنگ های سبز ، شویدیهای روس ، گلابدان چین ، سماور و اتو ذغالی و گرامافون
دوباره یاد بوق ساعت سه ، گرمابه شرف
دوباره توتون و چپق و پیرمردهای خسته تکیده پشت چینه دکان مسگری
دوباره جنگ بی بقای درب ریگ و سلمقان
یاد رنجهای مردم از زمان نایبی
یاد دستهای باسخاوت زمانه وبا .
دوباره یاد نیمکت شکسته کلاسهای درس و بچه های موپریش بد لباس.
یاد خوب کاغذ هوایی نرفته تا بلند اوج .
دوباره هدیه های چای کیمیا .
دوباره شوق یک بغل ترانه روی کاگلای پشت بام خانه پدر بزرگ
شمردن ستاره های بیشمار آسمان باز
آسمان پر ستاره کویر .
مسعود فرزانگان
1384
************
جناب آقای فرزانگان!
نوشته ی زیبای شما یک تاریخ است
تاریخی که ریشه در اصالت و فرهنگ و ایران باستان دارد
برای تک تک کلماتش میشود ساعت ها نوشت حرف زد و اندیشید
ممنونم بابت دلنوشته ای که سال 84 از دلتان برآمده بود
و هم اکنون امضای پشت بام نوشت بنده شد!
زنده باشید و برقرار!
+ نوشته شده در سه شنبه یازدهم تیر ۱۳۹۲ ساعت ۲:۵۱ ب.ظ توسط پرنیان
|
سلام و سیب و سعادت!