چهارسال پیش تحقیقی انجام دادم با موضوع «امام حسین (ع) و مردم کوفه و شام»

به نظرم بهترین کتابی که خواندم «پس از پنجاه سال امام حسین (ع)» از مرحوم سیدجعفر شهیدی بود.

متواضعانه توصیه میکنم این کتاب را مطالعه فرمایید که بسیار بهتر از بعضی روضه های بی سر و ته بعضی مداحان است!

قيام حسين عليه السلام

بخش هایی از کتاب را برایتان ذکرمیکنم.

یقین دارم آنچه به دست آورده ام،‌ عبرتی برای حال و آینده خواهد بود. چه اگر قهرمان حادثه کشته شده است [اما] آنچه او برای آن می‌جنگید و آنان که برای رسیدن به هدف بدو وعده یاری دادند و به وعده خود وفا کردند یا نکردند، در طول تاریخ فراوان بوده و هستند و خواهند بود. / دکتر سیدجعفر شهیدی


خلاصه ی بخشی هایی از کتاب:

چرا ابن زیاد؟

به دو دلیل در شرایط بحرانی کوفه ابن زیاد برای حکومت بر این شهر انتخاب شد:

1/ پدر ابن زیاد در زمان علی (ع) و معاویه حاکم شهرهای مختلف عراق بوده است.

2 / به روحیات و اخلاق مردم کوفه آشنایی کامل دارد و تمام تجربیات او به پسرش زیاد منتقل شده است.

با 500 نفر از افراد بصره وارد کوفه شد.

هنوز به کوفه نرسیده عمامه سیاهی بر سر نهاد و هیبت بنی هاشم را به خود گرفت. 

نحوه ورودش به کوفه مانند حاکمی که از طرف خلیفه شام (یزید) و برای سرکوبی آمده نبود.

با سر و روی پوشیده آمد و بی هیچ زحمتی گروه هایی را که به استقبال حسین (ع) 

آمده بودند شناسایی کرد.

مرد آبله رو شطرنج را خوب می داند. 

سربازان و رُخ را جابجا می کند. 

فیل و اسب و دیگر مهره ها را حرکت می دهد. 

مهره هایی که در رؤیای فرمانروایی «ری» و «گرگان» به سر می برند.

در طرف راستش، طنابهای دار و دام آویخته است 

و در طرف چپش، سیلابه ای از طلای زرد که اندیشه ها را می رباید. 

مهره های شطرنج هراسان میگریزند. 

شمشیرهای چوبین دارند با جیب هایی آکنده از طلا و نقره.

ولی در آن میانه مردی است که به زودی بازیش را درهم می ریزد.

شمشیرش تمامی ریسمان ها و عصای جادوگرانه و سپاه موهومش را نابود می کند.

مصاف برای پیروزی در مسابقه «خسران مبین»!