لحظه ی دیدار نزدیک است

باز من 

دیوانه ام مستم

باز می لرزد

دلم

دستم

باز گویی

در هوای دیگری هستم

....

های!

 نخراشی به غفلت گونه ام را 

تیغ!

های!

 نپریشی صفای زلفکم را 

دست!

وآبرویم را نریزی

دل!

لحظه ی دیدار نزدیک است!

اولین بار این شعر زیبای اخوان ثالث را از زبان استادم جناب آقای دکتر سید احمد خاتمی شنیدم که بی صبرانه در انتظار دیدارش در این کنگره هستم!