شهید گمنام / با صدای مجتبی رمضانی
باور کنید شهدا خودشان ما را مهمان می کنند!
سالها پیش این مداحی دیوانه ام کرده بود
شاید هزاران بار آن را شنیده بودم و عاشقش بودم
امروز که برای شهدا دست و دلم را سپرده بودم به خدا
ناگهان این شعر خودش مرا مهمان کرد...
لینک شنیدن مداحی را برایتان درج کرده ام
تا دوباره دمی مهمان شهدا شویم...!
شهید گمنام / با صدای مجتبی رمضانی
برای شنیدن مداحی اینجا کلیک کنید!
شبای جمعه که میشه / دلا بهونه میگیره / هر کی میاد سر یه قبر / ازش نشونه میگیره یکی سر قبر پدر / یکی کنار مادرش / یکی کنار خواهر و / یکی پیش برادرش
اما یه مادرغمگین و آرام / میاد کنارشهید گمنام / یه جعبه خرما برای / فاتحه خونی میاره / آروم میاد میشینه و / سر روی سنگش میذاره
میگه تو جای بَچمی / گوش بده به حرفای من
از بس که اینجا اومدم / درد اومده پاهای من
آخر نگفتی کسی رو داری / یا که مث من بی کس و کاری / مگه تو مادر نداری / برای تو گریه کنه / غروب پنجشنبه بیاد / به قبرتو تکیه کنه
غصه نخور من مادرت / منم همیشه یاورت / نمیذارم تنها بشی / مدام میام بالا سرت
از تو چه پنهون / یه بچه دارم / چند ساله از اون / خبر ندارم
آخ که دلم برات بگه / از پسرم یه خاطره / موقع جبهه رفتنش / ساعتی که میخواست بره / از اون لباس خاکی و / از اون پیام آخرش
هرقدمی میرفت جلو / نگا میکرد پشت سرش / دیگه نیومد / رفت ناپدید شد / چشام به درب ِ / خونه سفید شد...
دیگه از اون روز تا حالا / منتظر زنگ درم
بس که دلم شور میزنه / نصفه شب از خواب میپرم
کاشکی بود و نگاه میکرد / یزید سرش رفت بالا دار / سزای اعمالشو دید / لکه ی ننگ روزگار / من مطمئنم الآن اگر بود / سرگرم شادی از این خبر بود
اون شبی که نشون میداد / صدام چشاشو بسته بود / یادم اومد لحظه ای که / دل مارو شکسته بود
روزایی که نمک میریخت / رو داغ قلب پدرا / داغ برادر میگذاشت / رو سینه برادرا
الحمدلله / دعام اثر کرد / سوی جهنم / عزم سفرکرد
بسه دیگه خسته شدی / دوباره خیلی حرف زدم
با اینکه قول داده بودم / اما بازم گریه شدم
با صد امید و آرزو / مادر مفقود الاثر / بلند شد از کنار قبر / شاید براش بیاد خبر
چند ساله مادر / کارش همینه / خبر نداره / بچه اش همینه...
خبر نداره بچه اش همینه...
خبر نداره بچه اش همینه...
چند ساله مادر / کارش همینه / خبر نداره / بچه اش همینه...
سلام و سیب و سعادت!