دستی مرا گره گره به تو میبافد!
تا آسمان
سه یا
چهار پله فقط کافیست
اما
وقتی که
فکر میکنم به تو
تنها کمی
سکوت و پنجره هم
کافیست
تنها کمی
سکوت
پنجره،
شب، اندوه
وقتی تو
نیستی
همین
برای دلم کافیست
من فکر
میکنم به تو
میدانم
دستی مرا
گره گره به تو میبافد
دستی
دوباره نقش تو را بر من
نقش مرا
به دست تو میبافد
دستی دگر
اگرچه
کمین کردهست
این نقش
را
از لحظههای
تو بشکافد
اما
من فکر
میکنم به تو
میدانم
چیزی
شبیه معجزه در راه است
ایمان من
درخت تنومندیست
وقتی که
از زمین دست تو میرویم
من فکر
میکنم به تو
میخوابم !...
+ نوشته شده در جمعه بیست و دوم اردیبهشت ۱۳۹۱ ساعت ۱۱:۲۹ ق.ظ توسط پرنیان
|
سلام و سیب و سعادت!