112 / همایش وبلاگ نویسان آران و بیدگل

با دختر هابیل قرار گذاشتیم و سر ساعت 7 رسیدیم کانون
کسی نیامده بود
اما کم کم جماعت از راه رسیدند
بعضی که نیامده بودند
شاید
آنها بودند که از حرف زدن به ستوه آمده بودند
یا اطلاع نیافته بودند
یا اینکه هزار دلیل برای نیامدن داشتند
با دیدن استاد عنایتی انگار خونی در رگ های نوشتن می دود
آشنایی با فریدون کدخدایی قرص ترت می کند
آن سید علوی با آرامشش به زندگی امیدوارترت می کند
جناب تمسکی که میراث دار فرهنگ غنی بیدگل است
حسین بیدگلی بزرگوار که آرزوها در دلش بود و میل آن داشت که تصویر تمام گنجشک های آبادی را به تمام دنیا نشان دهد
عمو ماشال نازنین که حواسش به همه بود حتی به قندی که برای چای خانمها نزدکیشان نبود و چقدر حرف هایش به دل نشست
جناب ستاری که بسیار مایل بودم ایشان را ببینم و از دیدنش باز هم بیشتر به همشهری هایم افتخار کردم و کتاب "کافه خنده اثر ارزنده ی علیرضا لبش" که بعد از "قیدار امیرخانی" برای کتاب عبوری انتخاب کرده بودم در پایان جلسه به ایشان تقدیم کردم
علیرضا جندقیان با آن پیراهن مشکیش که یادآور غم فراق خاله ی محترمشان بود ولی نشاط و انرژیش را فراموش نکرده بود
جناب فرح دل که مثل نظراتش ساکت و آرام بود
آقای توحیدی که خودش هم فکر نمیکرد از طرحش تا این اندازه استقبال شود
جناب معتمدی که باز هم ما را ناگفته گذاشت
دختر هابیل که به او می گویم دیگر در هیچ جلسه ای کنارت نمی نشینم چون آنقدر تیکه انداختن هایش و تحلیلهایش از آدم ها جالب و خنده دار است و من اصلا نمیتوانم در مقابل طنزهایش، خنده هایم را کنترل کنم.
همه و همه انرژی مضاعفی به من می دهد و با اینکه تپش این قلب ها با زندگی امروزه همخوانی ندارد اما مصمم تر می شوم که بیش از این شرمنده ی قلمم نشوم و حرف های در دل مانده ی نسلم را و شهرم را و کشورم را بهتر و زیباتر بنویسم...
جای همگیتان خالی بود مخصوصا
همسر بزرگوارم که خیلی دلش میخواست که حضور داشته باشد اما نتوانست
پسر نازنینم مرتضای عزیزم که نشد که بیاید
جناب آقای اصغر جندقیان که از پیشکسوتان وبلاگ نویسی در شهرمان هستند
آدینه ی گلم و ترنم دوست داشتنیم که به دلیل مشکلاتی نتوانستند تشریف بیاورند
ترگل عزیزم که دلم میخواست کنارش بنشینم و باهم از جلسه بهره ببریم
جناب محمود فرزین / مسعود فرزانگان / عباس ایمانیان / صهبای بیدگلی / حسین جندقیان و دیگرانی که به وجودشان افتخار می کنیم.
در پایان از استاد گرانقدرم جناب عنایتی که در معرفی حضار جلسه، بنده را بسیار مورد تفقد خود قرار دادند تشکر میکنم هرچند لایق این همه تعریف نبودم....
از کسانی که به د لیل طولانی شدن مطلب نامشان را نبردم بسیار عذرمیخواهم...
ذکر خیرتان در محفل عشاق فراموش مباد!
یاعلی!
... ادامه دارد!
سلام و سیب و سعادت!